مرتضی امیری اسفندقه امسال با دو کتاب تازه به نمایشگاه کتاب آمده است. اگر بخواهیم مروری کوتاه و کمی شتابزده بر کتاب های او داشته باشیم اول باید برویم سراغ دو مثنوی بلند او که خیلی ها با همان ها او را شناختند. البته شاید یک شاعر خوب خراسانی که در انجمن های معتبر آن دیار صاحب اعتبار باشد، در جوانی و پیش از آنکه به طور رسمی پا به عرصۀ مکتوبات بگذارد هم از خود نام و نشانی و اسم و رسمی داشته باشد. اما برای گسترۀ دوستداران شعر پارسی، مخصوصا در آن زمان که هنوز وسعت ارضی شهر جهانگیر اینترنت اینقدر فراگیر نبود، انتشار مجموعه شعر بیشترین تاثیر را داشت. بحث مثنوی را به تاخیر نیندازم: آن دو مثنوی نخستین هر کدام در قالب کتابی جداگانه منتشر شدند. اولین مثنوی «بازوان مولایی» نام داشت که سال 73 در حوزه هنری منتشر شد. شعری سرشار از مصیبت و حماسه در حال و هوای «وطن»، «دفاع مقدس» و «برادر شهید» ش. مثلا از بیت های مصیبت خوانیش آنجا که مثنوی میشود غزل مثنوی اگر بخواهم برایتان بخوانم:
«بگو چگونه فراموش میتوانم کرد
جنازه های زنان روی دار قالی را؟»
که تصویر بیت بهت ویران کننده ای دارد.
و مثال از حال و هوای رجز خوانیش:
«من از کسی که گذشت از وطن نمیگذرم
گذشت خصلت من نیست، من نمیگذرم»
که تو گویی ضرب المثلی کهنه و حکیمانه است.
در مقاله ای قدیمی به قلم آقای زهیر توکلی خواندم این مثنوی برای 22 سالگی شاعر است ولی در 28 سالگی اسفندقه منتشر شده است. با این حساب شعر باید برای سال 1367 باشد.
کتاب مثنوی «رستاخیز حرکات» چهارسال بعد از انتشار بازوان مولایی، یعنی در سال 77 در نشر «گلچرخ» چاپ شد. شعری روایی، با روایتی بدیع و بیانی روان که شاعر در آن به سراغ دنیای شاعران و ارتباطشان با آغاز و فرجام جهان رفته است؛ و چه رفتنی.! که همان زمان هم به قول تحلیلگران رسانه ای سر و صدای زیادی به پا کرد. مخصوصا از طرف دوستداران و منتقدان شاعرانی که نامشان در این شعر آمده بود، تا آنجا که یکی از این شاعران که خود در آن زمان در قید حیات بود، بر خلاف طرفدارانش که به امیری اسفندقه انتقاد میکردند، او را به خاطر این شعر تحسین کرد.
یک سال بعد (1378) گزیده ای از شعرهای امیری اسفندقه در انتشارات نیستان و در ذیل مجموعه «گزیده ادبیات معاصر» و شمارۀ سی و چهارم منتشر شد. که این بنده به خاطر ندیدن کتاب تا کنون فاقد صلاحیت در باب بیان چگونگی آنم. در همین سال اولین کتاب پژوهشی امیری اسفندقه درباره ادبیات پارسی با موضوع ماه رمضان منتشر شد. البته این اولین کتاب بوده است، شاید تاریخ بعضی از مقالات تحقیقی او به پیش از این تاریخ بازگردد. به هرحال کتاب «این شرح شرحه شرحه (تجلی و بررسی اجمالی رمضان در ادوار شعر پارسی)» اولین کتاب امیری اسفندقه است که «شعر» نیست و «درباره شعر» است. دربارۀ این کتاب در سالهای قبل یادداشتی نوشته بودم که هنوز جایی منتشرش نکرده ام. به همین خاطر گفتنی هایش را میگذاریم برای بعد.
کتاب «قتیل قبله» دو سال بعد در موسسۀ فرهنگی، هنری و انتشاراتی «ضریح آفتاب» منتشر شد و شد سرآغاز دهۀ هشتاد شاعر. اما امضای مقدمه برمیگشت به همان سال 78 . یعنی همان سال پرکار شاعر. اگر بخواهیم از لحاظ محتوایی نگاه کنیم قتیل قبله اولین مجموعه شعر آیینی امیری اسفندقه است. کتاب به نادر رویایی تقدیم شده است و برای خود داستان عجیبی دارد. معتقدم مقدمۀ این مجموعه به تنهایی یک مانیفست کامل ... نه، واژۀ مانیفست برای بیان منظورم ما زیبا نیست.
اینگونه بگویم: مقدمۀ قتیل قبله به تنهایی یک بیانیه، یا پایان نامۀ کامل است در مورد شعر آیینی در حالیکه پنج صفحه بیش نیست. شعرهای مجموعه هم که در جای خود شعرهای بسیار موفقی بودند و تا هنوز هم به روشنی زمزمه میشوند. غزل هایی مثل «فروغ بخش شب انتظار آمدنی است». یا مثنوی «رمضان است و حال من خوب است» و یا غزل های حر، یا قصیدۀ غدیر (امیر عشق همیشه امیر میآید) و دیگر بیت ها و شعرهایی که از چشم اهل نظر دور نمانده اند.
چهار سال بعد (1384) مجموعه قصیده های امیری اسفندقه در کتاب «چین کلاغ» منتشر میشوند. ناشر: لوح زرین. و به اعتقاد من از بین همۀ کتاب های خوانده شدۀ شاعر، این کتاب مهمترین کتاب امیری اسفندقه و از مهمترین اتفاقات ادبی روزگار ماست. احیا، بازسازی و بازگشایی قالب قصیده به معنای واقعی کلمه و بی تعارف در این کتاب اتفاق افتاده است. و این کمترین و ساده ترین سخنی است که میتوان در باب چین کلاغ گفت. هیچ کس نمیتواند داور و حتی تماشاگر خوبی برای بررسی تحولات شعر در سی سال اخیر باشد در حالیکه که از کنار قصیده های شگفت انگیز این کتاب به سادگی عبور کند. قصیده هایی مثل «دهکده»، «هاوار»، «داغ»، «عقاب»، «سفر»، «خروش»، «پدر» و ...
پس از چین کلاغ نوبت میرسد به کتاب «کوار» که سال 1387 در مجموعه کتابهای گزیدۀ شعر معاصر انتشارات «تکا» منتشر شد. این کتاب تقریبا کارنامۀ شعری مرتضی امیری اسفندقه تا سال 87 است و بیشتر کارهای مهم منتشر شدۀ او را در بر میگیرد. یعنی اگر کسی بخواهد به استثنای مقدمه ها، مروری کلی و کامل بر شعر امیری اسفندقه داشته باشد، خواندن این کتاب او را از جستجو برای یافتن دیگر کتاب های اسفندقه در گذشته بی نیاز میکند. مخصوصا اینکه بیشتر آن کتاب ها دیگر گیر فلک هم نمیآید، در حالیکه انتشارات تکا فعال و پویاست.
پس از کوار آخرین کتاب هایی که پیش از این از او ارائه شده است چهار اثر پژوهشی اند که همگی در سال 1389 حول محور آثار و احوال بیدل دهلوی شاعر بزرگ قرن هندی زاد پارسی سرا منتشر شده اند:
1 «مکتوب شوق» (نگاهی به نامه های بیدل دهلوی)
2 «سوانح اوقات» (نگاهی به احوال و آثار بیدل دهلوی)
3 «انجمن صبح» (نگاهی به مخمسات بیدل دهلوی)
4 «نسخۀ دل» (نگاهی به رسائل نثر بیدل دهلوی همراه با گزیده ای از رسالۀ نکات)
این کتاب ها هم همگی مانند آخرین مجموعه شعر امیری اسفندقه «کوار» توسط نشر «تکا» منتشر شده بودند. حال که پنج سال از انتشار آن مجموعه شعر آخر میگذرد، امسال همزمان با برپایی نمایشگاه بین المللی کتاب دو مجموعه شعر جدید از امیری اسفندقه توسط انتشارات «شهرستان ادب» منتشر شده است:
1 «وَرَمشور» (مجموعهغزل)
2 «دهلی، ستاره بود»(یک منظومه ی نیمایی : سفرنامه هند)
پس از نمایشگاه این سه کتاب هم به دوتای قبلی اضافه شدند که دوتای اول را هم شهرستان ادب منتشر کرده و سومی را نشر جمهوری:
3 «ولی دوشنبه آه (یک منظومه ی نیمایی : سفرنامه هند)
4 «دارم خجالت می کشم از اینکه انسانم» (بیشتر نیمایی است)
5 «نِماشُم» (بیشتر نیمایی و غزل است)
مرتضی امیری اسفندقه شاعر شورانگیز و بسیار شعری است که هیچ آنی از او بی شعر نمیگذرد. به همین خاطر آنها که او را میشناسند همه منتظر و مصر بر چاپ شدن شعرهای بی شمار او بودند، بر خلاف خودش که هرگز اهل عجله نبود. من نمیدانم این تغییر آمده از تقدیری نوست و یا تدبیر دوستان و شاگردان تازه تری، هرچه هست آن را به فال نیک میگیرم و با تانی و تامل به خواندن این دو کتاب تازه مینشینم.
حسن صنوبری