موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
نگاهی به جایگاه اثرگذار فردی در ادبیات انقلاب( از پروندۀ امیرحسین فردی

زیر سایۀ امیرخان

07 خرداد 1392 11:52 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 2 رای
زیر سایۀ امیرخان

امروزه و اين‎روزها، براي ادبيات جنگ مرزآفريني پيچيده و درهمي روي داده که دارد به جداافتادگي دچارش مي‎سازد و با حيثيت و فلسفه و اصل و ماهيت دوره هشت‎ساله‎اي که مدنظر نويسندگان خاص آن است، درمي‎افتد. برخي، به بهانه چرخانيدن آسياب اين ادبيات، مي‎گويند که همين حالت جداافتادگي و مرزآفريني، براي حيات و استمرار اين ادبيات و گفتمان تاريخ جنگ کفايت مي‎کند. و به‎تدريج و اين‎چنين، همان که بر شعر معاصر و ادبيات انقلاب رفت که براي هنر آن چهارچوب تعيين شد و شکستن آن جرم، بر ادبيات جنگ هم مي‎رود و مي‎رود. 

بله، ما به تعاريفي از ادبيات جنگ نيازمنديم؛ چه اين تعاريف مدرسه‎اي و ساختگي باشد و چه دفعتا با مفهوم و مصداق خود پديدار شود، و مولودش بزرگ‎تر از والد خود و حدود آن مشروط‎ نشده و صاحب و سبک و آوازه‎اي به خود نگرفته باشد. 
نادر ابراهيمي ـ نه امروز و ديروز بلکه اواسط دهه 40 ـ مي‎گويد:
«تعريف، سدي برابر حرکت نيست؛ بلکه توضيح‎دهنده آن است. اما ما با تعريف‎کردن‎ها، همه چيز را در محدوديتي قرارداده‎ايم که في‎نفسه در آَن وجود ندارد و نبايد هم وجود داشته باشد. هدف بايد در تعريف نفوذ کند؛ اما به حساب آوردن هدف، مانعيت را از تعريف مي‎گيرد.»
سال‎‎هاي آغازين پس از پايان جنگ که از نوجواني درآمده و ديگر روي‎مان نمي‎شد مجله کيهان بچه‎‎ها را دست بگيريم، هم‎چنان چشم‎مان دنبال قصه‎‎هايي با امضاي اميرحسين فردي توي اين نشريه مي‎گشت. کم‎کم که از آب و گل جواني هم درآمديم و حسابي در قد و قواره يک مرد مي‎توانستيم بايستيم، اميرحسين فردي هم با ما بزرگ‎تر شده بود. موهاي‎اش کم‎پشت شده و به سپيدي غالب مي‎زد. نخستين‎بار در مراسم چهلم يا يادبود مرحوم احمد زارعي ديدمش. علي‎ آقا غفار که مي‎ديد چشمم دنبال ديدن و شناختن شاعر‎ها و نويسنده‎‎هاي سرشناس و پرآوازه است، يکي را از فاصله‎اي چندمتري، توي ساختمان شهيد اماني پشت کليسا خيابان کريم‎خان، به من نشان داد و گفت:
 آقاي فردي. سردبير کيهان بچه‎ها. 
و چهره‎اش را توي مغزم حک کرد. 
زمستان سال 72 و من جواني 21ساله بودم. 
گذشت تا پاييز سال 75 که براي کنگره‎ بزرگداشت شهيدان تهران کتاب نوشت و به‎همراه آن قصه‎‎ها و چهره‎اش، يکي ديگر از آثارش نيز در خاطرم نقش بست و جان گرفت. به مرور خودم را متوجه آراء و سبک نگارشش ساختم. دست خودم هم به قلم و روزنامه‎نگاري باز شده بود. آن روزها، با آغاز نيمه دوم دهه 70، فرهنگ و ادبيات انقلاب و جنگ، در حال فاصله‎گرفتن از تلاطم‎‎هاي جنگ و گذار از دوره تبليغ و شعار بود؛ چه به لحاظ فکري و چه زماني. اميرحسين فردي (و امثال او) که پيشتاز نگاه‎‎هاي تازه و در عين‎حال سنت‎‎هاي خاصي در رعايت اخلاق نويسندگي و نويسندگان اخلاق‎مدار بود در اين دوره نيز کنار ننشست و خودش را پشت ميز‎هاي مديريتي و دور از دسترس ننشاند؛ با آن‎که شايسته در دست‎گرفتن بسياري از مناصب بود؛ و اگر بود و مي‎شد، شايد امروز اوضاع چنين نبود و يکي چون من، از جداافتادگي و مرز‎‎آفريني‎‎هاي غيرضروري و ساختگي در محتواي ادبيات جنگ، نمي‎ناليد. 
باري، اين‎‎ها را مي‎نويسم تا گمان برده نشود اميرحسين فردي را تنها نزديکان و همکاران او و همين‎طور «بچه‎ها»ي مسجد جوادالائمه (عليه‎السلام) مي‎شناختند و باور داشتند. او براي بسياري، به همان اندازه که محترم و ارزش‎مند به‎حساب مي‎آمد، آشنا هم بود. هنگامي که برايش از دل سخن مي‎گفتي، با دل نيز گوش مي‎سپرد. اين‎‎چنين، سخنانش هم از دل برمي‎آمد و هم بر دل مي‎نشست. 
و روزي که حوصله‎اي به خرج داد و پراکنده‎گويي‎هايم را در جايي شنيد، حرف‎مان به چنين بحثي کشيده شد که هدف، به تعريف عيار مي‎دهد؛ همان‎گونه که نقد به «انجام» و متوجه‎ساختن «فکر» به سرانجام؛ سرانجام اين عمل و آن عمل و اين الگو و آن حدود؛ اين ادبيات و آن جنگ. 
آن روز، جسارتي به خودم دادم و گفتم:
نبايد چيزي ساخت که از پس پرورش و رشد آن نتوانست برآمد. مثلا بگوييم که در زمان جنگ و حين نبرد، ترس معنا ندارد؛ پس ادبياتش هم نبايد داشته باشد، چرا که متضاد مفهوم شجاعت جنگ‎آوران خواهد شد. اين‎گونه، از پس آن ترس پنهان و اين شجاعت ساختگي، برنخواهيم آمد. 
خواسته و ناخواسته، چهره‎ام درهم و برافروخته مي‎شد، اما مي‎ديدم ذره‎اي در آن چهره آرام، مهربان و صميمي‎اش، تغيير ايجاد نمي‎شود و همان‎طور با افتادگي و متانت، دارد حرف‎‎هاي ربط و بي‎ربط من را گوش مي‎دهد. سپس بلند شد، دستم را گرفت و گفت:
اگر هر کسي به اندازه نصف تکليف‎ خودش هم عمل کند، اين همه گرفتاري بي‎خود سر راه نويسنده‎‎هاي اين مملکت درست نمي‎شود. برويم تکليف خودمان را بشناسيم. ببينيم تکليف‎مان چيست توي اين اوضاع؟ تمام. 
اميرحسين فردي، به عقيده بنده که تنها چند پاره کوتاه در طول 20‎سال گذشته توانسته‎ام نگاه و صداي گرمش را از نزديک به خودم جذب کنم و به همان اندازه نيز دل خوش دارم که هر بار زودتر از خودم صداي‎اش به سلام بلند مي‎شد و سر فرو مي‎آورد تا نشان دهد فروتني از آن بزرگاني چون خودش است و نه کسي چون بنده، مردي بود که بيش از نويسندگي، يک انسان دوست‎داشتني و پدري معنوي براي بسياري از جوانان نويسنده و غيرنويسنده اين سرزمين بود. او به اندازه‎اي بزرگ بود که اگر ادبيات انقلاب و جنگ تنها در قلم و تفکر او خلاصه مي‎شد، باز هم امروزه ميتوانستي ادعا کني که اين ادبيات زنده و پوياست. براي آن ادبيات بزرگ، همين يک تن مي‎توانست کفايت کند؛ چراکه او نيز تنها يک تن نبود. او خودش را ـ دست‎کم در دو دهه گذشته ـ در خاطر و نگاه بسياري از نويسندگان جاري و منتشر ساخته بود. 
البته افسوس که يکي چون خودش، ديگر در اين ديار نيست تا به تمامي، همان اميرحسين فردي باشد که اصول فکري و اخلاقي‎اش، همان اصول دوران جواني‎اش در سي و چندسال گذشته بوده باشد که امروز هست. 
تنها خدا را سپاس که يادش به اندازه کافي گرامي و بزرگ هست که داغش را در دل‎‎ها فرو نشاند و شاگردان‎اش به اندازه‎اي هستند که بتوان با ديدن هر کدام‎شان و خواندن آثارشان، روزي چندبار اميرحسين فردي را برابر نظر خود زنده ساخت. بله، حتي صدايش را هم مي‎توان از گلويي شنيد که همان آواي مهربان را تداعي سازد. 
با فضيلت‎‎ها هميشه خوشبختند. هرچند، بسياري خوشبختند اما بافضيلت نيستند. اميرحسين فردي، از آدم‎‎هاي بافضيلت اين‎روزگار بود که بخش عمده‎اي از ادبيات انقلاب و جنگ، وابسته‎اش بود و نه او وابستْ اين ادبيات... 
روحش شاد   

مصطفی محمدی

دیگر مطالب پروندۀ امیرحسین فردی:

پیام تسلیت رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت امیرحسین فردی

قلم‌مویۀ علی داودی در سوگ فردی

نگاهي به رمان سياه چمن 

نگاهي به زندگي ادبي فردي

خاطرۀ يکي از شاگردان فردي

نگاهی به جایگاه اثرگذار فردی در ادبیات انقلاب

معرفي مهم‎ترين آثار فردي در قالب کتاب

یادداشت ناصر فیض دربارۀ مدیر پیشین مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه

گفتوگوی حامد شکوري با شاگردان و دوستان فردي

یادداشت جواد افهمی در سوگ فردی

بريده‎اي از رمان منتشر نشده «گرگ‎سالي» فردي

گفتگوی مجید اسطیری با دکتر محسن پرویز

نگاهی به رمان «اسماعیل» فردی

دیدار مرحوم فردی با رهبر انقلاب

یادداشت حامد محقق در سوگ امیرحسین فردی

یادداشتی از مسعود نوروزی در سوگ امیرحسین فردی

گفتاري از وحيد جليلي به مناسبت هفتمين روز درگذشت مرحوم اميرحسين فردي

سوگسرودی از محمدرضا ترکی برای مرحوم فردی

یادداشتی از علی داودی در سوگ امیرحسین فردی



کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • زیر سایۀ امیرخان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.