موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از حسین رضائیان

درباره اردوی دوم دوره دوم آفتابگردان‌ها 3

10 شهریور 1392 01:06 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.67 با 3 رای
درباره اردوی دوم دوره دوم آفتابگردان‌ها 3
شهرستان ادب: یادداشت پیش رو را شاعر جوان آقای حسین رضاییان _از اعضای دوره دوم آفتابگردانها_ در بیان نقاط قوت و ضعف اردوی مشهد شاعران جوان نوشته اند.


روزهای خوبی بود. 

باورش هم کمی سخت بود: هم جواری و بدون نیاز به هیچ هماهنگی قبلی، هم صحبتی با کسانی که قبلاً‌ها فقط اسمشان را روی کتابشان، یا تصویرشان در فیلم‌های دیدار با رهبری و یا عکسشان را در مصاحبه‌ی روزنامه‌ای با آن‌ها دیده بودم... 

و اینکه آن‌ها هم بی هیچ آلایش و پیرایه‌ای تو را می‌پذیرفتند و با تو هم صحبت می‌شدند. 

جالب بود برایم اینکه هیچ کار نداشتند به این که تو در این عرصه در نقطه‌ی صفر مرزی هستی و خود آنان نزدیکای 100 پایانی... 

شاید آن چیزی که حصار تنها ماندنم را در این اردو شکست، همین صفا و صمیمیتی بود که هم از سوی مهمانان و اساتید محترم 
به نمایش گذاشته شد، هم خاکی و بی‌آلایش بودن اعضا. 

هم آن جایی که وقتی از محمدجواد پولادی (از بچه‌های بوشهر)، شعری را که خوانده بود هدیه طلب کردند، بی هیچ ابایی تقدیم کرد، هم آن جایی که قبل از شعرخوانی‌ام، چند تا از بچه‌ها شعرم را دیدند و به لطف برادری، نکاتی را برای بهتر شدن آن ارائه کردند. 

ندیدم، یا کمتر دیدم کسی را که به فکر بهتر از دیگران بودن بود... 

شاید باورکردنی نباشد این که بگویم اردوی اختتامیه‌ی دوره‌ی دوم آفتابگردان‌ها تازه اول کار من است. 

حرف من کمی متفاوت است با نگاه باقی اعضا. چون از اکثر برنامه‌های دوره، فقط توفیق حضور در همین اردو و چند بار حلقه‌ی شعر چهارشنبه‌ها و دو بار مشاوره‌ی غیرحضوری را داشتم، کمی برای من متفاوت بود. موتور خاموش و کسل من تازه بعد این اردو روشن شد و این را مدیون لطف همین هم جواری‌ها هستم. 

البته برای بقیه هم بد نیست که از این به بعد بر سرعت حرکتشان بی افزایند و ساکن نشوند. 

تازه بعد از این اردو می‌توانم با عزمی راسخ بگویم که می‌دانم در این عرصه چه کنم. 

هدفم مشخص است. آن قدری را که بلدم می‌دانم. نحوه‌ی تهیه‌ی اسباب این طی طریق را هم که این برنامه‌های خوب بهمن آموزش داد.

حالا دقیق می‌دانم، قدم اولم را چگونه بردارم و برای قدم‌های بعدی چگونه برنامه‌ریزی کنم و در ادامه‌ی مسیر به چه مسائلی بپردازم و چگونه بپردازم. 

در یکی از هم جواری‌ها با استاد امینی، یاد گرفتم که ماهی 3 تا غزل بخوانم، اما آن گونه که بعد از لذت بردن، به واکاوی آن بپردازم و آنچه که باعث همین لذت شده را از درون آن بیرون بیاورم. 

در صحبت‌های آقای زهیر توکلی به این پی بردم که اساس مشکل ما با پست‌مدرن گوها، انتخاب ولی و مولاست... و چقدر این نگاه زیبا بود و به دل من نشست. با اینکه توفیق ما از صحبت‌های ایشان کم بود (!) اما همین یک جمله، هزار درس در دل خود داشت و ما را بس بود... 

در شب خاطره، شنیدن خاطره‌هایی که از زندگی ساده و بی‌آلایش ناصر فیض حکایت داشت، یاد گرفتم که خودم باشم... و از خود، خود دیگری نسازم... 

از شور و نشاط آقای طهماسبی یاد گرفتم که دل را به خنده‌ی دوستان آرام کردن، نتیجه می‌دهد: شعر مادر...

و بسیار آموختم و آموختم. 

اما باید بگویم که یک امر در این اردو مورد غفلت واقع شد که موجب رنجش خاطر من شد. 

مقام معظم رهبری در سال 90 در دیدار شاعران فرموده بودند: 

" اين شعرى كه شما اسمش را شعر آئينى گذاشتيد و نام‌گذاری نامناسبى هم نيست - حالا شما شعر مذهبى را به نام شعر آئينى معرفى ميكنيد، عيبى ندارد - جزو بهترين عرصه‌هاى به كار بردن قريحه‌ى خداداد شعر و اين موهبت بزرگ است. اين قريحه، يك نعمت بزرگى است كه خدا به كسى عطا ميكند؛ اين نعمت را نبايد كفران كرد. شكرانه‌ى اين نعمت اين است كه انسان با اين قريحه يك چيزى بياورد وسط و به انسانها و افكار عرضه كند كه براى آنها مفيد باشد. نه اينكه من بخواهم خشك و جامد بگويم؛ با قطع نظر از سود و استفاده‌ى مستمع، شاعر به فكر دل خودش نباشد و حرف دل و احساسات خودش را نگويد؛ نه، اشكالى ندارد؛ يعنى بنا بر اين نيست كه ما سخن گفتن شاعر از دل و براى دل خود را نفى كنيم؛ ليكن ميخواهيم اين را بگوئيم كه در مقام تقويم و ارزيابى، اگر بناست شعر محتوائى داشته باشد، بهترين محتواها همين محتواهاى شعر دينى و شعر مذهبى است با عرض وسيع و گسترده‌اى كه دارد.
بخش مهمى از غزلهاى حافظ در واقع شعر مذهبى به اين معنائى است كه مورد نظر ماست؛ يعنى بيان معرفت و بيان حقايق الهى است در يك قالب خاصى. 
بنابراين اينها محتواها و مضمونهاست، كه بهترين مصرف شعر اينهاست. البته انسان وقتى به تاريخ شعر نگاه ميكند، مى‌بيند اين تقيد و احتياط به وسيله‌ى شاعران ما در طول تاريخ به كار نرفته؛ يعنى اين گوهر يكدانه را - به قول ناصرخسرو، «دُر درى» را - ريختند به پاى خوكها، مدح گفتند و چيزهاى بيخود و بى‌معنى به كار بردند؛ بعضى‌ها هم آن را در يك معانى مبتذلِ احساسى و شهوانى به كار بردند. اينها در واقع اسراف است؛ مصرف كردن قريحه‌ى شعرى در غير جاى خود و مورد خود است. " 

ما حتی یک کلاس هم با این موضوع نداشتیم. بحث شعر آیینی با اینکه مورد استقبال و توجه جمع کثیری از شاعران جوان دوره بود، در آن حدی که انتظار می رفت مورد توجه مجموعه قرار نگرفت. تا جایی که حتی در بسته های آموزشی، با اینکه حدود 70 هزار تومان هم برای هر نفر اختصاص داده بودند، یک کتاب شعر آیینی، یا حتی کتابی که در این باره به سواد شاعران عزیز بیافزاید وجود نداشت. (سیر نهج البلاغه، بیشتر در مبانی فکری تأثیر گذار است تا مقوله ی شعر آیینی؛ البته به نظر من) 
یا حتی در مباحث اساتید، با اینکه به مقوله های بسیار مهمی پرداخته شد و درون مایه تفکر اسلامی هم در آن ها دیده می شد، اما به نحوه ی پردازش به این شعر با حضور استادی که در این مقوله به طور خاص و ویژه کار کرده باشد، و کلاسی با این موضوع اصلن توجه نشد. یا نمی شد به طور خاص گفت که این استاد از اساتید حاضر در جمع بچه ها که با بچه ها بود و در اردوگاه دائم حضور داشت، در مقوله ی آیینی کار کرده است که به او مراجعه کرد و در این باره از او پرسید. 

به هر حال این مقوله مقوله ی ناراحت کننده ای برای من بود که در پایان ابراز تمام خرسندی هایم از این اردو، لازم دیدم بیان کنم.  




کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • درباره اردوی دوم دوره دوم آفتابگردان‌ها 3
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.