روی موج ساواک به وقت داستان انقلاب
نگاهی به کتاب «روی موج14»
12 اسفند 1392
14:57 |
0 نظر
|
امتیاز:
2.5 با 2 رای
کتاب «روی موج 14» یکی از جدیدترین کتابهایی است که انتشارات شهرستان ادب منتشر کرده است. این کتاب مجموعه داستانهای کوتاهی به قلم زهره عارفی است و در فضای زندانهای ساواک و مبارزان انقلابی پیش از پیروزی انقلاب و مرارتهایی که در راه پیروزی انقلاب کشیده اند، نوشته شده است.
این کتاب 11 داستان دارد و عنوان داستانهای این کتاب شامل «مثلث، قالیچه خرسک، خانم آبی آبی، روی موج چهارده، خودش بهم گفت، من به دل نمیگیرم، زمستان در لیساکوفسک، مردی با شلوار چهارخانه، همیشه مادر گم میشد، دوایم سپستان بود و دروغ چرا؟! » میشود.
**ارتباطات و عواطف انسانی در یک فضای خاکستری
همان طور که از موضوع این داستانها مشخص است، نویسنده راوری تلخیها و مرارتهای مبارزانی است که جان و مالشان را در راه انقلاب دادند و این از خودگذشتگیها و مرارتها و این جانبازیها در داستانهای خانم نویسنده در مقابل قساوت عدهای قرار میگیرد که شکنجه میکنند و رحمی به دلهایشان راه ندارد. و تبعا فضای این داستانها خاکستری خاکستری است؛ بدون تابیدن نوری که در سالهای پیش از انقلاب این نور و خورشید پشت ابر مانده بود و به جایی نمیتابید. زهره عارفی در تصویر اتفاقات سراغ ارتباطات انسانی و عواطف حاکم بین آنها رفته است و مبارزهها و جنایتها را اتفاقا در قیاس با وضعیت سخت آدمهایی که عاطفه، زندگی، دوستان و همه هستیشان را برای نابودی ظالم از دست دادهاند نشان میدهد.
البته در بعضی از این داستانها مبارزان بیشتر شکل یک قربانی به خود میگیرند تا مبارزانی که با از دست دادن همه چیزشان در زندگی باز هم باکی نداشتند و چشمشان به همان نور امید و یاری خداوند و تلالو این نور در پیروزی انقلاب بود. اما در مجموع هر چند فضای تصویر شده تیره است و سردی و خشونتی که جزء لاینفک حکومت ستم شاهی است از لابه لای صفحات کتاب داستان «روی موج 14» بیرون زده است، خانم نویسنده به خوبی از عهده قصه گویی و روایت آدمهای متفاوتی که هر یک به نوعی از آن دوران آسیب دیدهاند بر آمده است. خوب توصیف کرده و خوب دیالوگ نوشته است.
**گرمابه یا مرگابه؟
در قسمت از داستان من به دل نمیگیرم میخوانیم:
«بعد از چند دور، رو به روی حمام ایستادم و پرسیدم: گرمابه رفتی یا مرگابه؟ چرا صدایت در نمیآید؟
داد زدم: من فکرهام را کردم. میخواهم چمدانم را ببندم. میریم مشهد.
میدانی؟ حیدر بهم گفته بود: بیرون که رفتی برو پابوس امام رضا عوض من هم زیارت کن. دوباره پشت حمام ایستادم. تلفن را از زمین برداشتم و همین طور که به سیمش نگاه میکردم، گفتم: این را همان روزی گفت که مرد. میفهمی؟ همان روز که مرد. جلوی روی من. با صورت خورد زمین. از روی همان میزی که تلفن رویش بود. با همان تلفنی که من یک ماه قبل بهش زنگ زده بودم بهش گفتم باد بیایی ساواک. بهش قول دادم اگر بیاید، کاریش نداشته باشند. به خدا خود نامردشان گفتند. گفتند اگر با پای خودش بیاید،ک اریش نداریم و زود آزادش میکنیم. فیروزه! من فقط تلفن زدم. من هم نمیزدم خودشان زنگ میزدند. باور کن. حتی شماره را خودشان گرفتند. میفهمی فیروزه؟! فیروزه! داری گریه میکنی؟ این صدای چر چر از کجاست؟»
البته در این مجموعه داستانها در بعضی از قصهها فضای ساواک و زندان کم رنگ تر است و نویسنده از زاویه دیگری زمان پیش از انقلاب را تصویر میکند اما در همه این داستانها عواطف انسانی حرف اول را میزند.
انتشارات شهرستان ادب کتاب «روی موج 14» را در 96 صفحه با قیمت 5هزار تومان منتشر کرده است . علاقه مندان برای تهیه این کتاب میتوانند با شماره 77517830 تماس بگیرند.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.