شهرستان ادب: همزمان با برگزاری نخستین اردوی بانوان شاعر انقلاب اسلامی در مجتمع آدینهی تهران، حلقهی هفتگی آفتابگردانها هم به همت اعضای دفتر شعر این موسسه از ساعت ۱۸ روز چهارشنبه ۲۷ فروردین۱۳۹۳ در محل موسسهی فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شد.
در ابتدای این جلسه، سید وحید سمنانی، مجری و کارشناس حلقه که برای دومین هفتهی متوالی این مسئولیت را به عهده گرفته بود، ضمن تبریک پیشاپیش ولادت حضرت زهرا (س) و روز مادر، برای جمع بانوان آفتابگردانها آرزوی توفیق کرد. فریدون شمس، شاعر پیشکسوت و از اعضای قدیمی و پایههای ثابت حلقهی آفتابگردانها، نخستین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت. شاعر کتاب «آوازهای شب یلدا» غزلی با قافیهای از جنس مصدر خواند که باب گفتوگو دربارهی گوشنواز بودن یا نبودن مصدر را در جایگاه قافیه در جلسه گشود.
پس از نقد بیت به بیت غزل آقای شمس، نوبت به شاعر جوان محسن جعفری رسید. جعفری، از اعضای دورهی دوم آموزشی شعر انقلاب اسلامی آفتابگردانها، که این روزها مشغول خدمت مقدس سربازی است و به تازگی موفق به کسب رتبهی برتر کنگرهی سراسری شعر سرباز هم شدهاست، چارپارهای با این آغاز خواند:
و یک روز دنیا به ما پشت کرد
و یک روز تا قعر چاه آمدیم
کنار عزیزان خنجر به دست
به هر زحمتی بود، راه آمدیم
در یکی از بیتهای این شعر، شاعر واژهی «فریسی» -به معنای گروهی در میان یهودیان- را آورده بود که باعث شد گفتوگوها به سمت بحث دربارهی کاربرد واژگان کهن در شعر کشیده شود. امیر مرادی کارشناس دفتر شعر شهرستان ادب، با ذکر مثالهایی از اشعار حسین منزوی، کاربرد چنین واژههایی را زمانی صحیح دانست که مخاطب را به فهم معنای خود برانگیزند.
مهدی چراغزاده، از شاعران جوانی بود که برای اولین بار در حلقهی آفتابگردانها شعر می خواند. صاحب وبلاگ «عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ» غزلی با این مطلع خواند:
زندگی جای عبور است، نه جای من و تو
آسمان خانه بنا کرده برای من و تو
به سنت قدیمی جلسات شعر، حاضرین جلسه پس از تشویق چراغزاده و بیان نکات کلی، از نقد جزئیتر شعر وی به دلیل اینکه نخستین شعرخوانی او در این حلقه بود، چشم پوشیدند.
سپس مصطفی تبریزی، از اعضای دورهی اول آفتابگردانها غزلی با حالوهوای سال رفته خواند:
مرا هرآنچه در این سال بود، دوری بود
نسیم بوی تو هم آمد و عبوری بود
تبریزی غزلش را با این بیت به مراسم پایان سال هم مربوط کرد:
شبی که شعلهی مهرت گرفت، یادم هست
شبی که در دل من چارشنبهسوری بود...
از اعضای دورهی سوم، علی عابدی بود که در حلقه شعری با این مطلع خواند:
ای نوعروس خوشگل دریای خواب من
عکس تو را گرفته در آغوش، قاب من
عابدی در مصرعی از این بیت، سعی کردهبود لکنت زبان را در قالب تکرار بخشی از یک کلمه بیاورد. امیر مرادی از منتقدان حاضر در جلسه، نمونهی موفق چنین کاربردی را در اشعار قاآنی دانست:
مممن هم گگنگم مممثل تتتو
تتتو هم گگگنگی مممثل مممن
با شنیدهشدن صوت اذان، برای دقایقی حلقهی شعرخوانی متوقف شد و شعرا به نماز و راز و نیاز با خداوند پرداختند.
پس از ادای فریضهی نماز، علیرضا رافتی نخستین شاعری بود که شعر خواند:
گر دست فقیران شود آلوده به نانی
دستان من اما نرسیدهاست به خانی
رافتی که علاقهی خاصی به زبان عربی دارد، ابیات پایانی غزلش را به زبان عربی سروده بود که تمجید حضار را برانگیخت.
علیرضا رحمانینیا، شاعر جوان اهل مشهد که اینروزها در تهران مشغول تحصیل است، غزلی با این مطلع خواند که تشویق حضار را برانگیخت:
تا سوی خویش میکشی و میکنی ردم
چون موج بین رفتن و ماندن مرددم
از دیگر اعضای دورهی سوم آفتابگردانها که در حلقه حاضر بودند، علی کریمی، شاعر جوان اصفهانی بود. کریمی که سال قبل موفق به کسب مدال طلای المپیاد کشوری ادبی نیز شدهاست، غزلی انتقادی با درونمایههای طنز خواند:
دیواری از تعصب و تبعیض میکشی
تنها نه من، که دور خودت نیز میکشی
چیستی و چرایی شعر اعتراض، دیگر بحثی بود که بهواسطهی خوانش این شعر در حلقه درگرفت.
اما حسن ختام شعرخوانیهای جلسه، باز هم با یکی از اعضای دورهی سوم آفتابگردانها بود. سیدعلیرضا سیدطبایی، با لحن خاص خودش غزلی کوتاه خواند:
شبی که آینهام در هجوم طوفانهاست
دو چشم سرخ من ای دل! ببین چه پرغوغاست
نقد بیتبهبیت این غزل، به خاطر گذشتن وقت، به جلسات بعدی حلقه موکول شد.
از دیگر حضار جلسه میتوان به سیدعلی هاشمی، سعید نیزاری، سیدعلی لواسانی، احمد یوسفی، مهدی عابدی و سیدمحمدصادق علمالهدی اشاره کرد.
ساعت حدود ۲۱ بود که جمع شعرا با یکدیگر خداحافظی کردند.