شهرستان ادب: از دیگر برنامههای روز سوم اردوی آفتابگردانها، شب شعر بزرگ آفتابگردانها بود که در سالن غدیر شهرستان شهرکرد و با حضور آقای کارگران مدیر کل ارشاد استان چهارمحال و بختیاری، برگزار شد. این جلسه که با شعرخوانی شاعران بسیاری از استان چهار محال و بختیاری و دیگر استانهای کشور دایر شدهبود، با سخنان اولیهی مجری برنامه در خصوص اهداف و برنامههای شهرستان ادب و دلیل شکلگیری این موسسه، آغاز شد: «این جلسه به همت موسسهی شهرستان ادب و همکاری انجمن ادبی «چکاد» برگزار شدهاست. موسسهی شهرستان ادب با هدف استعدادیابی از جوانان شاعر و داستاننویس ایرانی در طول سال، اردوهایی را برگزار میکند و علت حضور این افراد در شهرستان شهرکرد نیز همین است. گفتنی است که انجمن ادبی چکاد، شعبهای از موسسهی فرهنگی هنری شهرستان ادب در شهرستان شهرکرد است.» پس از این، کارگران، سخنرانی کوتاهی برای خوشآمدگویی به آفتابگردانها و شاعران محترم حاضر در جلسه داشت و سپس شعرخوانیها آغاز شد.
نخستین فردی که شعر خواند، وحید برزگر قهفرخی شاعر چهارمحالی و مسئول انجمن ادبی دانشآموزان استان چهارمحال و بختیاری بود. وی غزلی با این مطلع خواند:
دلا چگونه گرفتند بال و پر قوها
وز آشیانه گذشتند بیخبر قوها...
شاعر بعدی، پیمان طالبی از شاعران جوان دورهی اول آفتابگردانها بود. طالبی غزلی با این مطلع خواند:
وقتی که تیغهای به خون تشنه، در عرصه در شمار نمیآیند
در زمرهی جماعت سرکرده جز اهل نابکار نمیآیند
شعرخوانی بعدی توسط مرید محمدی، صاحب کتابهای فجرآوران خیبر و دوستی شاید انجام شد. این شاعر شهرکردی غزل قصیدهای عاشقانه برای حاضران خواند.
دیگر شاعری که در این محفل به شعر خوانی پرداخت، دکتر حسن دلبری بود که غزلی عاشقانه با این مطلع خواند:
چندی است عاشقانه قلم میزند دلم
از ماجرای چشم تو دم میزند دلم...
شعرخوانی بعدی توسط استاد مصطفی محدثی خراسانی صاحب کتاب «شاعران پروازی» انجام شد که دو غزل کوتاه را برای مخاطبان به ارمغان آوردهبود:
گذر کردم به هر سویی، منِ من روبهروی من
منِ من جستجوی من، منِ من گفتگوی من...
غزل دوم با این مطلع آغاز شد:
اگرچه روبهرویم گفتهباشی از تو بیزارم
کماکان دوستم داری، کماکان دوستت دارم...
شاعر بعدی، شاعری سپیدسرا بود با کتاب «پیراهنت پرچم کدام جمهوری است». سیدرسول پیره، چندین شعر سپید برای غزه خواند که دو شعر آن را در زیر میخوانید:
آنها زبان عربی را کشتند
بوتهی توت فرنگی را
و حزن صدای مادر را
وقتی سورهی فتح میخواند...
سپید دوم با این بند آغازین شروع میشود:
ریشتراش آلمانی
هدفون چینی
مسواک انگلیسی
شلوار آمریکایی
توی این همه سال
تو وقتی برای ساختن نداشتی
من حتی یک قیچی
یک سنگ فلسطینی هم نخریدهام...
محمدمهدی سیار، صاحب کتابهای «رودخوانی»، «دادخواست»، «بیخوابی عمیق» و «حقالسکوت» شاعر بعدی بود که غزلی با این مطلع خواند.:
آخر که خواست از او ما را بیافریند؟
آدم بیافریند... حوا بیافریند...
شعرخوانی بعدی، توسط اسماعیل بیاتی چالشتری، شاعری چهارمحالی انجام شد. شاعر بعدی که دعوت شد تا شعری از خود برای مخاطبین حاضر در جلسه بخواند، سعید تاجمحمدی بود. تاجمحمدی که از اعضای دورههای آفتابگردانهاست، غزلی رضوی با این مطلع خواند:
هلا دریا! که راحت پر کند مهرت سبوها را
جراحت میپذیری در خودت این خرده جوها را...
شاعر بعد، همایون علیدوستی بود که به مناسبت هفتهی کرامت دو شعر خواند و یکی را به ساحت مقدس امام رضا (ع) و دیگری را به ساحت حضرت معصومه (س) تقدیم نمود:
من آمدهام در قدمت جان بفشانم
گرد گنه از دامن روحم بتکانم...
غزلی که به پیشگاه حضرت معصومه (س) تقدیم شد، با این مطلع بود:
بانو! سلام باد به روح مطهرت
بر چشمهای روشن آیینه گسترت...
شاعر بعدی، محمدرضا طهماسبی بود که قصیدهای را با این مطلع به پیشگاه امیرالمومنین تقدیم نمود که موردتوجه و استقبال فراوان حضار قرار گرفت:
حالا خبر علی شده و مبتدا علی
هم ابتدا علی شده، هم انتها علی...
شاعر بعدی، اسفندیار ساکنیان، از شاعران بومی شهرکرد بود که با الهام از موش و گربهی عبید زاکانی، قصیدهای طنز خواند:
از در آمد ریاست دانا
کت بپوشیده، چهره خندانا...
شاعر بعدی، علی داوودی، مدیر دفتر شعر حوزهی هنری بود که دو غزل کوتاه برای مخاطبین خواند:
من کیام؟ من چیام؟ نمیدانم
من که در کار خلق حیرانم...
غزل دوم، با این بیت آغاز میشد:
خدا نه، شکل انسان نه، جدا از رنگها، بوها
تو را با خویش میسنجند دنیای ترازوها...
شاعر بعدی، شاعری از خطهی چهارمحال و بختیاری بود. مرادعلی توکلی، غزلی با این مطلع برای مخاطبین خواند:
با من سخن بگو، که تو را خواب دیدهام
با من مثل اشک به دامن چکیدهام...
شاعر بعدی، قربان ولیئی از اساتید دورهی آفتابگردانها و صاحب کتاب «ترنم داوودی سکوت» بود. وی غزلی با این مطلع خواند:
پر میکشند سوی تو گلها و سنگها
مدهوشم از قیامت پرواز رنگها...
شاعر بعدی، زهیر توکلی، شاعر، روزنامهنگار، منتقد و ایدهپرداز ادبیات دینی بود. وی شعری که برای نوحهخوانی سرودهبود را برای مخاطبین برنامه خواند. در زیر مطلع این شعر را میخوانید:
گلهای باغ زهرا(س)، شکفته پرپر
تنها درون خیمه، مانده علی اصغر...
شاعر بعدی، شاعری چهارمحالی بود که در سرودن شعرهای آیینی شهرت دارد. داوود رحیمی، شعری رضوی برای حاضرین در جلسه خواند:
عدم بودیم، تو با یک اشاره هستمان کردی
و تا گیریم دامانت، سراپا دستمان کردی...
شعرخوانی بعدی توسط علیمحمد مودب، مدیرعامل موسسهی شهرستان ادب و صاحب کتاب «عاشقانههای پسر نوح» بود انجام شد:
سهم من دریاست، باران است، سهم باران را نمیدانم
زیر باران زندهتر هستم، زیر باران زنده میمانم...
شاعر بعدی، کبری موسوی قهفرخی، شاعری از چهارمحال و بختیاری و برندهی سرو زرین هشتمین جشنوارهی شعر فجر بود. وی غزلی عاشقانه با این مطلع خواند:
گرچه میدانم غم و رنج زیادی خوب نیست
آنقدرها هم که میگویند، شادی خوب نیست...
شعرخوانی بعدی، توسط امیر مرادی، کارشناس گروه شعر شهرستان ادب، انجام شد. وی چندین رباعی خواند که مورد استقبال حضار قرار گرفت. در زیر، یکی از این رباعیها را میخوانید:
من شادی پیدا و غم پنهانم
پایانهی درد و درد بیپایانم
من دلهرههای قرنها دلتنگی
من دغدغههای بیعدد انسانم...
شعرخوانی بعدی، توسط سلیم رزمآفرین، شاعر چهارمحالی و فعال فرهنگی در این استان، انجام شد. در زیر مطلع شعر او را میخوانید:
در باغهای سبز بابل، پیکرم گم شد
از زیر ایوان مدائن سردرآوردم...
شاعر بعدی، خانم فرزانه میرزاخانی بود که غزلی با این مطلع خواند:
با فکرهای دور به دیوار خیرهام
شاید به تیرگی برسد قصد تیرهام...
شعرخوانی بعدی، توسط علی اصغر صالحی، انجام شد که غزلی با این مطلع خواند:
ای جذبهی رنگ تو سرآغاز درنگم
سیمرغ درآورده سر از سینهی تنگم...
آخرین شاعری که شعر خواند، خانم معصومه مهری قهفرخی بود که غزلی با این مطلع برای حاضرین خواند:
ای نقش تنت، جلوهی پاخوردهی قالی
در قلعهی چالشتر دل، جای تو خالی...
پس از این، مجری برنامه ضمن تشکر از حاضرین در این جلسه، از آنها خداحافظی کرد و جلسه دقایقی مانده به نیمه شب پایان پذیرفت.