صادق كرمي
19 شهریور 1391
12:03 |
1 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
فریاد حمایت از دل تنگ زدند
با سنگ به پای مردم لنگ زدند
رفتند٫ولی به رو نمی آوردند
این جبهه نرفته ها دم از جنگ زدند
----------------
با عشق باغ رو به زوالی نمی شوم
درگیر خواب های خیالی نمی شوم
پیوند می دهم دل خورشید و ماه را
تسلیم آرزوی محالی نمی شوم
با شوقی از درون قفس می رسم به اوج
حتی اسیر بی پر و بالی نمی شوم
از چشمه ام به مقصد دریا روان شدم
دلخوش به آبگیر زلالی نمی شوم
وقتی که "عشق" پاسخ انسان به زندگی است!
راهی برای حل سوالی نمی شوم
در خشک سال عاطفه بارانی ام هنوز
چشم آشنای کشت اهالی نمی شوم
وقتی دل بهاری ام از عشق پر شداست
سرفصل سالنامه ی خالی نمی شوم
صادق کرمی
متولد 1364
اصفهان
مدت فعاليت جدی در حوزه شعر : از 1386
حالا که از تو دورم چه جوری
جای خالیمو اونجا پر می کنی
من اینجا خیال می کنم پیشمی
تو٫منو چه جوری تصور می کنی
می خوام تو سفر حالمو حس کنم
ببینم که بی تو٫در چه حالیه
چقدر سخته دوری و دل بستگی
همه جا برام٫جای تو خالیه
دلم ذره ذره داره تنگ میشه
چه جوری با تنهاییآم خوش باشم
کمک کن اگه اینجا من گم شدم
دوباره تو آغوش تو پیداشم
سفر یادتو از خیالم نبرد
دارم بیشتر از قبل عاشق میشم
از اول اگه باز به دنیا بیای م
بازم بهتر از قبل عاشق میشم
مثل ابری که میخواد بباره
بی تو بدجور حالم هوایی شده
میدونم به هم نزدیک تر میشیم
اگه قسمت ما جدایی شده
به هر جا خیره میشم روبرومه
نگاهت هنوز موقع رفتنم
چه فایده خوشم باشه و تو نباشی
همین روزا از اینجا دل میکنم
اگه دورم از تو خیالیت نباشه
به هم می رسیم٫من دلم روشنه
دعاکن یه فرصت برام پیش بیاد
همه دلخوشیم پیش تو برگشتنه
سفر یادتو ازخیالم نبرد
دارم بیشتر از قبل عاشق میشم
از اول اگه باز به دنیا بیای م
بازم بهتر از قبل عاشق میشم